جدول جو
جدول جو

معنی ابن وافد - جستجوی لغت در جدول جو

ابن وافد(اِ نُ فِ)
ابوالمطرف عبدالرحمن بن محمد. از اشراف اندلس وطبیبی استاد. ولادت او به سال 389 هجری قمری بود و در طلیطله میزیست و در ایام القادر بالله یحیی بن ذی النون مقام وزارت یافت. وی در معالجه کمتر به استعمال دوا میپرداخت و بغذا اکتفا میکرد و در صورت ضرورت ادویۀمفرده را بر مرکبه ترجیح میداد. وفات او به سال 467بوده است. او راست: کتاب الأدویه المفرده که بیست سال در تألیف آن صرف وقت کرده است، مشتمل بر آنچه جالینوس و دیسقوریدس در این فن داشته اند و آن کتابی کامل و مرتب است و جزئی از آن به لاتین ترجمه شده و کتاب الوساد در معالجات امراض مختلفه و کتاب المجرّبات و کتاب تدقیق النظر فی علل حاسهالبصر و کتاب المغیث
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ عِ)
یحیی بن محمد بن صاعد، مولی المنصور، مکنی به ابومحمد. وفات 318 ه. ق. از اوست: کتاب السنن. کتاب المسند. کتاب القرأات. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بِ)
او را کتابی است بنام کتاب الملوک و اخبارالامم. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ وَلْ لا)
ابوالعباس احمد بن محمد مصری. فقیه نحوی. او راست: کتاب المقصور و الممدود و کتاب الانتصار و در آن اقوال سیبویه را تأیید و آراء مبرد راتضعیف کرده. وفات او به سال 332 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ صِ)
جمال الدین ابوعبدالله محمد بن سالم. مورخ. مولد او به سال 604 هجری قمری وی در اول در شهر حماه مدرس بود و سپس او رابه سال 659 بقاهره طلبیدند و بیبرس او را بجزیره صقلیه نزد منفرد بسفارت فرستاد و او مدتی دراز در صقلیه با حرمتی تمام نزد منفرد سلطان مسیحی بماند و در آنجا کتابی مختصر در منطق به نام الأنبروریه بکرد و این کتاب در مشرق معروف به نخبهالفکر است. پس از بازگشت از صقلیه قاضی القضاتی و مدرسی حماه بدو گذاشتند، و در 697 بدانجا درگذشت. ابن واصل در فقه و فلسفه و ریاضی و تاریخ ماهر بود و از تألیفات دیگر اوست: مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب و دیگر التاریخ الصالحی و آن تاریخ عام است.
لغت نامه دهخدا